با ت درباره موسیقی صحبت می‌کردیم و او می‌گفت بعضی موسیقی‌ها تو را به خانه وصل می‌کنند، خانه نه به معنای مکان فیزیکی آن که به معنی جایی امن و پر از آرامش و مهر بعدتر طولانی با هم به موسیقی‌هایی گوش کردیم که به قول او وصل‌کننده بودند تمام مدت به لبخند عمیق و شور او نگاه می‌کردم و فکر کردم موسیقی وصل‌کننده برای من چیست؟ اصلا تا الان دقت کرده‌ام یا نه؟ تمام آن روز در برابر این سوال بی‌جواب بودم، به موسیقی‌های محبوبم گوش کردم ولی هیچکدام آنی نبود که ت می‌گفت روزهای بعدتر آن‌قدر شلوغ بودم که فقط به موسیقی گوش می‌کردم تا صداهای ذهنی‌ام کم شود و یاد ت نبودم تا امروز؛ روزهایی که دلتنگ و خسته هستم، به موسیقی‌هایی پناه می‌برم که هیچ درکی از زبان‌شان ندارم؛ روسی، عبری، پرتقالی و شنیدن این موسیقی‌ها وما حالم را خوب نمی‌کند بلکه ذهنم را درگیر کشف واژه‌ها و حدس زدن داستان می‌کند و یادم می‌رود قبل‌تر چه احساسی داشتم امروز سراغ موسیقی رفتم که پ هفته گدشته برایم فرستاده
آخرین جستجو ها